به گزارش خبرگزاری حوزه، چهارم دی ماه سال ۶۵ یادآور عملیات کربلای ۴ است که یکی از بزرگترین و پیچیدهترین عملیاتهای ایران در دوران دفاع مقدس به حساب میآید. عملیاتی که با عدم الفتح شناخته می شود و مقدمه ای برای عملیات کربلای 5 شد.
شاید بسیاری از افراد هنگامی که نام خوزستان را میشنوند گرمای بالای ۵۰ درجه و خرما پزان آن به ذهنشان متبادر میشود، اما خوزستان روی دیگری نیز دارد و هر کس که زمستان خوزستان را دیده باشد اعتراف میکند که سرمای دشتهایش دست کمی از گرمای آن ندارد. به قول خوزستانیها سرمای زمستانش استخوان سوز است.
هنگامی که از عملیات کربلای ۴ حرف زده میشود نام اروند رود نیز در کنار آن آورده میشود. اروند وحشی که سرعت خروش آب آن تا ۷۰ کیلومتر نیز میرسد، سرما، خروش آب و کوسههای اروند باعث نشد که دریادلان دل به دریا نزنند.
لحظات اولیه عملیات کربلای ۴ سال ۶۵ هجری به راستی شبیه کربلای سال ۶۱ هجری بود اما آن یکی قمری و این یکی شمسی بود. کربلای ۴ یادآور ۱۳۷ طلبهای است که در همان ساعت اول عملیات شربت شهادت نوشیدند و حماسه ساز همیشه جاوید شدند که رساله علمیه و علمیه خود را بـه دم شـهـادت و مـرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حـیـاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند. همانان که تـعـلقـات درس و بـحـث و مـدرسـه را بـریـدنـد و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند.
هر ساله مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور برنامهای را به همین مناسبت برگزار میکند.
شب گذشته یادواره ۱۳۷ شهید طلبه و روحانی عملیات کربلای ۴ و هفتمین شب خاطره کارمندان ایثارگر مرکز مدیریت حوزه، از سوی پایگاه بسیج شهدای روحانی مرکز مدیریت حوزه های علمیه برگزار شد.

روایت شب سخت عملیات
حجتالاسلام والمسلمین محسن عربپور از رزمندگان غواص حاضر در عملیات کربلای ۴ در این یادواره از خاطرات آن روزهای سرد اروند میگوید:
شب عملیات مثل روز روشن بود، رزمندگان با ایمان و ایثار پیش رفتند. دشمن با منورها آسمان را روشن کرده بود و از زمین و هوا آتش میبارید، اما رزمندگان با تجهیزات محدود و ایمان راسخ وارد آب شدند و با سختیهای فراوان خود را به خطوط دشمن رساندند. دشمن با منورها آسمان را روشن کرده بود و با هواپیما و خمپاره آتش سنگینی بر منطقه میریخت. در چنین شرایطی فرمان حرکت صادر شد و غواصان با تجهیزات بسیار محدود وارد آب شدند. به ما تنها یک سینهبند، چند نارنجک و یک قبضه کلاش داده بودند که باید همه را با خود حمل میکردیم. برای اینکه در آب غرق نشویم، تجهیزات را محکم به سینهبندها بستیم تا بتوانیم روی آب بمانیم. گردان حرکت کرد و از زیر اسکله خرمشهر به پشت یک کشتی غرقشده رسیدیم و در آنجا منتظر فرمان بعدی شدیم.
هنگامی که شب تاریک و سرد اروند مانند روز روشن شد یکی از همرزمان با شوخی گفت «مثل اینکه به عروسی دعوت شدهایم» این جمله نشاندهنده روحیه و ایمان رزمندگان در سختترین شرایط بود. با صدور فرمان، دستههای تخریبچی جلو رفتند تا مسیر را باز کنند. ما وارد آب شدیم و در حالی که سرمان بیرون و بدنمان زیر آب بود، به سمت جزیره حرکت کردیم. دشمن که متوجه حضور ما شده بود، آتش سنگینی را از زمین و هوا بر سرمان ریخت. صدای برخورد گلولهها روی آب و شلیکهای پیاپی فضای رعبآوری ایجاد کرده بود. بسیاری از همرزمان در همان لحظات نخست به شهادت رسیدند. یکی از دوستانم در کنارم هدف تیر مستقیم دشمن شد و در آب شهید شد.
بیشتر رزمندگان ما سن بالایی نداشتند و اکثرا جوان و نوجوان بودند؛ با همه سختیها پس از ساعتها تلاش طاقتفرسا، خود را به موانع دشمن رساندیم. حلقههای سیم خاردار، موانع خورشیدی و میدانهای مین، مسیر را بسیار دشوار کرده بود. در نهایت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم و با وجود شهادت بسیاری از نیروهای تخریبچی، رزمندگان باقیمانده با آرپیجی و دیگر تجهیزات به مقابله ادامه دادند.
یاد و خاطره شهدای مظلوم عملیات کربلای ۴ بهویژه ۱۳۷ شهید طلبه و روحانی برای همیشه در تاریخ انقلاب اسلامی زنده خواهد ماند و الگوی ایثار و فداکاری برای نسلهای آینده است.

رزمندگان در میان آتش گلوله نگران آسیب دیدن به اموال بیتالمال بودند
در ادامه مراسم حجتالاسلام والمسلمین مفخمی از دیگر رزمندگان حاضر در این عملیات از لحظات سخت اما همراه با آرامش آن شب میگوید:
در آن شب پرحادثه، نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله با دلهای سرشار از ایمان و عشق به خدا، بیهیچ ترس و وحشتی در میان آتش سنگین دشمن پیش رفتند و با ایثار و فداکاری، صحنههایی ماندگار از مقاومت و شجاعت را رقم زدند. شدت آتش دشمن به حدی بود که تصور میکردیم هیچ کدام زنده از اروند عبور نمیکنیم و همه به شهادت میرسیم.
در آن شب، نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله در صفوف رزمندگان حضور داشتند و هیچگاه ترس و وحشت به دلشان راه نیافت. آنان با دلهای مطمئن و عشق به خدا، در میان گلولهها و منورهای دشمن حرکت کردند و نشان دادند که ایمان میتواند بر هر ترسی غلبه کند. در لحظات سخت، دست یکی از همرزمان شهید را گرفتم و با تمام توان او را تا رسیدن به خشکی کشاندم. گلولهها از بیخ گوشمان رد میشد، اما دلهایمان به خدا سپرده شده بود و لحظهای به این فکر نبودیم که باران گلوله به سوی ما میآید.
وقتی با همه سختیها به آن سوی اروند رسیدیم امدادگران لباس غواصی بچههایی که زخمی شده بودند را برای درمان پاره میکردند تا زخمهای آنان را پانسمان کنند ولی جالب است که در میان آن همه درد بسیاری از بچهها به گریه افتادند؛ زیرا لباسها را بیتالمال میدانستند و حاضر نبودند کوچکترین آسیبی به آنها وارد شود. این نشاندهنده عمق ایمان و تعهد آنان به ارزشهای اسلامی بود. امروز نیز نیاز به همان روحیهها داریم تا از موانع و مشکلات پیش رو عبور کنیم.

طلبهای که در شب عملیات صوت درس خارج گوش میداد
در پایان مراسم حجتالاسلام والمسلمین مهدی دیانی از دیگر حاضران در عملیات کربلای ۴ گفت: رزمندگان در شرایطی سخت و زیر آتش سنگین دشمن، با ایمان و شجاعت پیش رفتند. کریم مطهری فرمانده گردان غواصی جعفر طیار در سختترین لحظات میدان را ترک نکرد و با ایثار و فداکاری فرماندهی کرد.
نادر عبادینیا، طلبه و روضهخوان گردان، چهل روز پیش از عملیات و بدون اینکه بداند عملیاتی قرار است اتفاق بیفتد به رفقایش گفته بود که من وعده شهادت خود را از حضرت زهرا(س) گرفتهام و درست چهل روز بعد در شب اول عملیات به شهادت رسید.
شهید حیدر عبدوس مسئول تبلیغات جبهه شمالغرب با وجود مسئولیتهای تبلیغی، خود را به گردان غواص رساند و در عملیات شرکت کرد. او در وصیتنامهاش نوشته بود: «از میوههای دلم عبور کردم»؛ منظور او فرزندان کوچکش بودند، عبارتی که نشاندهنده گذر از دنیا و رسیدن به مقام شهادت است. چند روز بعد پیکر او به سمنان رسید و مادرش با صبر و استقامت، مردم را به گریه برای علیاکبر امام حسین(ع) دعوت کرد.
بیست روز پس از شهادت حیدر، خبر شهادت برادرش حمید نیز به مادر رسید. مادر این دو شهید با صبری مثالزدنی، پس از دیدن پیکر تکهپاره حمید، سجده شکر به جا آورد و گفت که خدا را شکر که در مقابل حضرت زهرا(س) شرمنده نشدم و پسر من نیز مانند امام حسین(ع) به شهادت رسید. از خدا خواسته بودم، پسرم مثل حضرت ابوالفضل(ع) دست هایش را در راه خدا بدهد و مثل آقایم امام حسین(ع) سرش را در راه دین بدهد. گفتم: همین طور شده است.
شهید عبدالحمید پرنیان فرمانده گردان ابوذر تیپ المهدی با وجود جراحت دست، همچنان در عملیات حضور یافت و حتی شبها در سنگر درس خارج میخواند تا درسش عقب نیفتد. وقتی به او گفتیم که الان موقع عملیات است و به احتمال زیاد همه ما شهید میشویم ولی او در جواب گفت که هنوز که درست است که ما در جنگ هستیم ولی نباید از درس و بحث خود غافل باشیم. چند ساعت بعد او نیز به خیل شهیدان پیوست. رفتار شهید پرنیان با وظیفهگرایی و تکلیفمداری، نشان داد که علم و جهاد در کنار هم معنا پیدا میکنند.
نمونه دیگر درخشش و جانفشانی روحانیت در عملیات کربلای ۴ طلبههای مدرسه جهرم استان فارس هستند که این مدرسه در مجموع ۲۹ طلبه و استاد داشت که ۲۷ تا از آنان در عملیات شهید شدند.
شهدای طلبه کربلای ۴ با ایمان، تکلیفمداری و عبور از دنیا، الگویی جاودانه برای نسلهای آینده شدند و یاد و خاطره آنان باید همواره زنده نگه داشته شود.
یاد و نام و خاطره تمام رهروان حسینی زنده باد.
انتهای پیام/











نظر شما